جدول جو
جدول جو

معنی گردونه کش - جستجوی لغت در جدول جو

گردونه کش
(دَ / دُ نِ)
کشندۀ ارابه و گردونه
لغت نامه دهخدا
گردونه کش
کشنده و حامل گردونه
تصویری از گردونه کش
تصویر گردونه کش
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ارابه کش. عراده برنده:
اباپیل گردون کش و رنگ و بوی
ز خاور بر ایران نهادند روی.
فردوسی.
ز گاوان گردون کشان چل هزار
کرنج آورند آن که آید به کار.
فردوسی.
ز گاوان گردون کش و بارکش
خورش گونه گون بار صد بار شش.
اسدی (گرشاسب نامه).
همچنان که گردون کشان و خراسبانان جایگاه گردش چوب گردون را و میل خراس را به روغن چرب کنند تا حرکت آن بنرمی بود. (ذخیرۀ خوارزمشاهی).
آنگه که بدی به نور رخ مه را خویش
جستی و ز تو نیافتم بهرۀ خویش
اکنون آیی که گشت کونت ای درویش
چون گردن پیر گاو گردون کش ریش.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(گَوَ)
آسمان گونه. مانند آسمان:
وآن چنگ گردون وش سرش ده ماه نو خدمتگرش
ساعات روز و شب درش مطرب مهیا داشته.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
آنکه گردونه را حمل کند ارابه کش: زگاوان گردون کش و بارکش خورش گونه گون بار صد بار شش
فرهنگ لغت هوشیار
مانند آسمان فلک مانند: وان چنگ گردون وش سرش ده ماه نو خدمتگرش ساعات روز و شب درش مطرب مهیا داشته. (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار